سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پدافند غیرعامل و نیازهای کالبدی آن در شهر و حریم آن

تاریخ زندگی بشر همواره با تهدیداتی روبرو بوده است که دست ساخته‌ها، سرمایه‌های معنوی و حتی جان او را به مخاطره می‌اندازد. از این منظر تلاش آدمیان برای بقاء آنها را ناگزیر به تجهیز در برابر تهدیدات کرده است. فرآیندی که ایمنی نامیده می‌شود ممکن است براساس حوزه تأثیر تهدید، نوع تهدید و یا حوزه اقدام برای مقابله با تهدید تقسیم بندی شود. براساس نوع تهدید، می‌توان تهدیدات طبیعی و یا انسان ساز را متصور بود. اتفاقاتی مانند سیل، طوفان و زلزله، نمودهایی از تهدید طبیعی هستند. انفجار یک انبار یا نشست مواد سمی از یک کارخانه نمونه‌هایی از تهدید غیرطبیعی هستند. از منظر حوزه اقدام برای کاهش اثرات سه بخش اصلی قابل تصور است. که شامل اقدامات پیشگیرانه ـ اقدامات مقابله‌ای و اقداماتی برای بازگرداندن وضعیت ناحیه به شرایط قبل از حادثه می‌باشد.

پدافند غیرعامل شامل مجموعه‌ای از اقدامات است که بدون درگیری مستقیم اثر تهدیدات محتمل را کاهش می‌دهد. بنابراین اقداماتی که تحت عنوان پدافند غیرعامل نام گرفته‌اند بیشتر در حوزه اقدامات پیشگیرانه، اقدامات مقابله‏ای و اقداماتی برای بازگردادن وضعیت ناحیه به شرایط قبل از حادثه می‏باشد. در واقع مجموعه اقداماتی که با رویکرد غیرشروع کننده برای کاهش احتمال یا کمینه کردن اثرات خرابی ناشی از تهدید صورت می‌گیرد، پدافند غیرعامل نام دارد. به این ترتیب در یک نبرد نظامی اقداماتی مانند استتار و اختفاء در جمله اقدامات پدافند غیرعامل قرار می‌گیرند.

 دفاع غیرعامل در ایران

 سرزمین گسترده ایران باستان که ایران کنونی بخشی از آن است، به علت وضع جغرافیایی که میان دو جلگه آباد بین‌النهرین و پنجاب سند قرار گرفته بود، همچون پلی بوده که طوایف مهاجم به طرف شرق یا غرب، مجبور می‌شده‌اند از آن عبور کنند.

به طوری که در ادوار گذشته مورد حمله اقوام بیابانگرد و ایلات مختلف و حملات قدرت‌های بین‌النهرین مانند آشور و تهدید حکومت‌های یونان و روم به ویژه اسکندر و تجاوزات پی‌درپی عثمانی‌ها از طرف غرب قرار گرفته است. همچنین در دوره‌های اخیر یعنی در دوران زورگویی‌های انگلیس، کشور افغانستان از خاک خراسان تجزیه شد. مسیر تجاوزات روس‌ها هم از شمال به جنوب بود که قفقاز، ارمنستان، آران و شیروان را در غرب دریای خزر و اراضی ماوراءالنهر و قسمتی از خاک خراسان را در شرق دریای خزر از پیکر ایران جدا کرد. زندگی در چنین وضعیت جغرافیایی و محیط ناامن، ایرانیان را وادار نمود تا به منظور در امان بودن از حمله متجاوزین، خانه‌های مسکونی خود را به شکل دژ کوچکی بسازند، بنابراین به هر گوشه این سرزمین نگاه کنید، قلعه، برج و بارو، ارگ، کهندژ، دربند، خندق و دروازه از ناامنی محیط زندگی و توجه و تدبیر آگاهانه ایرانیان به ملاحظات دفاعی و امنیتی حمایت دارد.

    در آن زمان نوع استحکامات عموماً تابع مقتضیات ناشی از محل قلعه یا دهکده  و اوضاع طبیعی سرزمین بود، در همه دوره ها استحکامات را در دور افتاده ترین و مرتفع ترین نقطه بنا می‏کردند تا به سبب وجود شیب های تند یا کوه، دستیابی به آن دشوار باشد و مدافعان نیز در بالا قرار گیرند و از لحاظ دید مسلط باشد ضمن آنکه از خطر نقب زدن مهاجمان نیز محفوظ مانده و حمل ادوات محاصره ای به پای دیوار را دشوار نمایند، از آغاز دوران پیش از تاریخ در هزاره اول پیش از میلاد پیرامون دهکده ها نیز حصار کشیده می شد، اینکار نخست برای مصون ماندن از حمله راهزنان و جانوران وحشی بود ولی بعدها عمدتا برای دفاع متقابل در برابر هجوم دشمنان صورت می گرفت، در سراسر سرزمین ایران حصارهای محکم، دهکده ها و قلعه های مسکونی را می توان یافت که متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد است.

با بررسی‌های به عمل آمده، ساخت بناهای گروهی حصاردار در ایران با طرح‌ها و نقشه‌های گوناگون از سه‌هزار سال پیش ساخته شده است. قلعه بلوار آباد در شهرستان خوی، حصار ستیل در کاشان، قلعه حسنلو در ارومیه، تورنگ در گرگان، تبه‌حصار دامغان، نوشیجان تپه بین همدان و ملایر و ... از نمونه‌های بناها و استحکامات دفاعی ایران به شمار می‌آیند.

 نقش عوامل دفاعی در شهرسازی

همانگونه که اشاره شد از دوران باستان تا قرون اخیر، در بنای شهرها توجه جدی به عامل پدافندی و جنبه های نظامی داشته اند و هر چه به عقب بازگردیم تاثیر عوامل یاد شده را در شکل، ساخت، بافت و شبکه آن بیشتر و به گونه ای چشمگیرتر شاهد هستیم. بارزترین مظاهر توجه به مسائل دفاعی و نظامی در شهرها علاوه بر بنای قلعه ها، رباط ها، حصارها، برج و بارو و خندق که دور شهر جلوه گر شده اند، استحکامات پدافندی مشترکی مانند دیوارها و سدهای دفاعی بوده است که همگی در دوره های پیش از اسلام ساخته شده اند. علاوه بر آن دولتها  در مرزهای کشور و مناطقی که بر سر راه مهاجمین قرار داشت و از نظر راهبردی واجد اهمیت ویژه ای بود، به ایجاد قلعه های دفاعی می پرداختند که بعنوان پادگان نقش اساسی آنها جلوگیری از پیشروی دشمن در داخل کشور بود.

قلعه شهر یا شهر دژ

اهمیت مسائل دفاعی و نظامی در حکومت ها به اندازه ای بوده است که شهرهای بسیاری نه فقط در ادوار باستانی بلکه تا دوران اسلامی نیز بصورت قلعه شهر بنا شده‏اند به عنوان مثال شرایط خاص سیاسی منطقه غرب ایران در دوران مادها به علت نزدیکی آن با قدرت های متجاوز آن دوران به ویژه دولت متجاوز آشور چنان بوده که به گونه‏ای امکان ایجاد شهرهای وسیع را مشکل می‏ساخته است. به همین علت بیشتر شهرها به صورت قلعه شهرها برپا شده‏اند تا در موقع هجوم دشمن، امکان مقابله با آن و یا ایجاد تاخیر در پیشروی را امکان پذیر گرداند. بنابراین اساس این گونه شهرها را حصار یا حصارهای محکم تو در تو و برج‏های سترگ تشکیل داده است. در حجاری های شهر شاروکین آشور طرحهای مختلفی در اینگونه شهرهای مادی دیده می‏شود.

شهرهای اسلامی

    به طور کلی معماری و شهرسازی اوایل اسلام در ایران متاثر از معماری قبل از اسلام بویژه دوره ساسانی است. در شهرهای اسلامی اعم از شهرهای تغییر یافته و شهرهای نوبنیاد، عامل دفاعی و پدافندی همچنان مورد توجه بوده است بطوری که معمولا هر شهر اسلامی از سه بخش تحت عنوان کهندژ، شارستان و ربض تشکیل می‏گردید که مهمترین این بخشها کهندژ یا ارگ بوده که عبارت بود از قلعه ای که در وسط  یا گوشه ای از شهر قرار داشته و معمولا از یک سو به باروی شهر پیوسته بود تا همواره برای دفاع آماده باشد. به علاوه هر یک از شهرهای اسلامی از چندین محله تشکیل می شد که آنها نیز گاهی دارای برج و بارو و دروازه مخصوصی بودند. معمولا ایجاد شهرهای نوبنیاد در دوره اسلامی بدین صورت بوده که مسلمین، قلعه ها و یا اردوگاههای نظامی را در کنار شهرهای فتح شده ایجاد می کردند. این اردوگاهها به تدریج به صورت شهر یا شهرک درمی آمدند یا اینکه شهر جدیدی در کنار شهر قدیمی ایجاد می شد. از جمله این شهرها می توان فسطاط بهره، کوفه و قیروان را نام برد. در اینجا به هریک از بخشهای سه گانه شهرهای اسلامی اشاره ای می کنیم:

•    کهندژ : کهندژ یا قهندژ به معنی ارگ شهر و قلعه کهن می باشد و نیز قلعه های مستحکمی که در قرون وسطی در وسط بعضی شهرها بزرگ واقع بود گفته می شود مانند قهندژ سمرقند، بخارا، بلخ و نیشابور. ضمنا کهندژ منطقه حاکم نشین، یعنی جایگاه فرمانده و کسان او بوده است. کهندژ گاه خود شهر کوچکی بوده و بخشی از مردم در آنجا زندگی می کردند. پیوستگی کهندژ از یک سو با باروی شهر به منظور آمادگی برای دفاع بوده است.

•    شارستان: شارستان یا شهرستان عبارت بود از مرکز و قسمت اصلی شهر که در میان باروی خاصی قرار گرفته بود.

•    ربض: ربض قسمتی میان باروی داخلی و باروی خارجی بوده که در فارسی به گرداگرد شهر تعبیر می شود. به عبارت دیگر به بخشهایی که از باروی شهر بیرون بود ربض گویند

•    رباط: رباط به معنی بست و پیوند دادن است و بیشتر به معنی بستن حیوان در نقطه ای برای نگهداری و محافظت به کار رفته و سپس به همین تناسب به محافظت و مراقبت به طور کلی آمده است. مرابطه به معنی محافظت از مرزها و همچنین مراقبت از هر چیز دیگر می آید و به همین تناسب کاروانسرا را رباط می‏نامند. رباط از بناهای دفاعی و نظامی صدر اسلام است و قلعه های نظامی سرحدی را نیز در دوران معینی رباط گویند مانند رباط نصیبین که بر سر حد میان ایران و روم شرقی بنا شده بود و نگهبانان آن از دیلمان می آمدند. بنابراین رباط ها، نخستین استحکامات سازه ای بودند که در نقاط بی حفاظ مرزی می‏توانستند پناهگاه گروهی جهادگر باشند. ساختمان رباط در ساده ترین شکل، شامل یک دیوار استحکاماتی در اطراف، اتاق های مسکونی، انبارهای اسلحه، انبارهای تدارکات و برج برای علامت دادن بود. با توجه به موقعیت مرزها و تهدیدشان از سوی دشمنان، تعداد رباط ها تغییر می کرد. ساختن رباط امری مردمی و پرهیزکارانه بود. پس از تثبیت اسلام در مناطق اسلامی و بر طرف شدن تهدید از سوی غیرمسلمانان، در مرزها معنی واژه رباط با معنی مسجد یکی شد. توجه به عامل دفاعی و پدافندی و جنبه نظامی در معماری و شهرسازی ایران و تنوع و فراوانی بناهای استحکاماتی در این کشور از روزگاران قدیم ، از یک طرف ناشی از غریزه حب ذات است که در نهاد هر بشری وجود دارد و از طرف دیگر به سبب تجاوزات برخی از همسایگان و حملات متعدد دشمنان این مرز و بوم بوده است. نظر به اینکه این عوامل و تهدیدها به اشکال مختلف و روشهای نوین همچنان به قوت خود باقی است لذا در عصر حاضر نیز توجه به بعد دفاعی شهرها و مناطق مسکونی با استفاده از بهترین وسایل و مناسب ترین شیوه های پیشرفته کنونی ضروری است. ولیکن متاسفانه مسئله دفاع چند سالی است که نزد معماران و طراحان مورد غفلت قرار گرفته و حتی نزد طراحان اماکن نظامی نیز توجه شایسته ای به آن نمی شود. یک طراح دفاعی که در مبانی نظری طراحی خود مسئله دفاع و امنیت را در نظر می گیرد باید علاوه بر داشتن تمام خصوصیات یک طراح و مجهز بودن به دانش در علوم مختلف، در شناخت تهدیدات و دشمن و تجهیزات نظامی نیز آگاهی داشته و وجه دفاع را در طراحی لحاظ نماید.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهرسا 90/10/20:: 11:23 عصر     |     () نظر

 امام زاده ها

امام زاده از نظر ادبی به معنی فرزندی از نسل امام است و در این مورد به کسی اطلاق می شود که نسبش به یکی از دوازده امام شیعه برمی گردد. با وجود این در عمل، لغت امام زاده به زیارتگاه یا مقبره امام زاده اطلاق می گردد. ساخت مساجد در تمام شهرهای اسلامی عمومیت دارد ولی امام زاده ها و هم چنین حسینیه ها معمولاً خاص فرقه شیعه به شمار می آیند در شهر های سنی نشین وجود ندارند.

امام زاده ها در شهرها یک ناحیه هسته ای مهم را به وجود می آورند. در ایران اهمیت مذهبی این ساختمان ها فراتر از اهمیت مسجد جامع می شود. آن ها اغلب به مکان های اصلی برای دیدار و تجمع شهروندان و نیز زیارت تبدیل می گردند.

معمولاً مقبره امام زاده دارای بنای گنبدی شکل است که امام زاده در آن مدفون گردیده است. گنبد با لایه ای از کاشی تزیین یافته و معمولاً با بنای دو مناره همراه است. امام زاده ها همچنین شامل شبستان هایی برای ادای نماز های معمول و سایر مراسم عبادی می باشند و در آن ها معمولاً حیاطی با حوض، فواره و باغچه جهت شستشو و وضو زایران و نیز با اهداف زیبایی شناختی در آن ها تعبیه کردند.

امام زاده ها، زایران خود را از شهر، پسکرانه ها یا شهر های مجاور پذیرا هستند. بسیاری از این امام زاده ها در جوار خود دارای یک یا چند کاروانسرا می باشند که به عنوان مکان های اجاره ای برای زایران مورد استفاده قرار می گیرند.

وجود امام زاده ها در ایران از چنان اعتباری برخوردار بوده که در بسیاری از موارد دلایل عمده تأسیس اولیه یا توسعه بعدی شهرها به شمار می آمدند، یک مثال بارز از این دست، شهر بزرگ مشهد، دومین شهر بزرگ ایران می باشد.

مشهد در اوایل قرن نهم میلادی روستایی به نام سناباد بود. در اثنای آن قرن، امام رضا (ع) هشتمین امام شیعیان مسموم گردیده و به روایت شیعیان در این دهکده مدفون شد. حرم امام رضا (ع) بازدید کنندگان و زایران را از اکناف جهان شیعه جذب کرد و تدریجاً روستای کوچک سناباد به یک شهر عمده مبدل گردید.

نام سناباد به مشهد – محل شهادت امام رضا (ع) – تبدیل شد و به تدریج از دو شهر باستانی خود یعنی نیشابور و توس اعتبار بیشتر یافت. این شهرها در خراسان واقع در شمال شرقی ایران قرار داشتند. توس طی اولین دهه قرن سیزدهم به وسیله مغول ها ویران گردید و جمعیت بازمانده به شهر مشهد نقل مکان کردند و به این ترتیب مشهد جایگزین توس شد و به هیأت نخستین شهر خراسان درآمد.

ناحیه پیرامونی حرم شامل حیاط ها، مساجد، شبستان ها، مدارس، کاروان سراها و بازارها می شود.

این مجموغه به تنهایی یک شهر را تشکیل می دهد. تا اواسط قرن بیستم دیواری بر گرد این قسمت وجود داشت که قسمت مطهر  را از بقیه شهر مشهد کاملاً مجزا می کرد. حرم به عنوان مرکز اصلی شهر، کانونی بود که خیابان ها و کوچه های بسیاری به صورت شعاعی از آن به اطراف منشعب می شدند.

خیابان ها توسط دیوار شهر محصور بودند. این دیوار بارها همراه با رشد شهر در دوره های مختلف تاریخی در مکان جدیدش تجدید بنا گردید.

حرم امام رضا (ع) به خاطر اهمیت فوق العاده مذهبی – فرهنگی خود همچنان به عنوان هسته اصلی شهر مشهد باقی مانده و موقعیت مکانی آن بر ساختار شهر تأثیر داشته است؛ به این معنا که مورفولوژی سنتی مشهد از موفولوژی اکثر شهرهای دیگر ایران تبعیت نمیکند. اغلب شهرها عمدتاً به عنوان مراکز تجاری دارای بازار به مثابه هسته مرکزی به راه توسعه خود افتاده اند، در حالی که در مشهد حرم، هسته اصلی شهر را تشکیل می دهد.

شهر سنتی مشهد مطابق مدل شهر اسلامی بود که توسط محققان مدل سازی شده بود. حرم مطهر قلب شهر به حساب می آمد و بازارها که تقریباً به صورت شعاعی از این بنای مرکزی منشعب می شدند، مناطق تجاری را تشکیل می دادند. مناطق مسکونی، بخش تجاری را احاطه می کردند و به وسیله چند راه معمولاً متقاطع در ناحیه حرم به منطقه مرکزی متصل می شدند. خانه ها به وسیله معابر متعدد باریک و پر پیچ و خم به راه های اصلی دسترسی می یافتند.

تفاوت عمده بین مشهد و مدل شهر اسلامی در آن است که به جای مسجد جامع، حرم امام رضا (ع) مرکز شهر را تشکیل می دهد. با در نظر گرفتن تشابه کارکردی حرم ها و مساجد در ایران، مشهد به خوبی با مدل شهر اسلامی مطابقت می کند.

اگرچه عناصر مذهبی، از زمره عوامل اصلی تسریع کننده رشد و توسعه مشهد بودند باز سایر عوامل مؤثر در رشد شهر را نباید به دست فراموشی سپرد. برای مثال، مشهد علاوه بر دارا بودن نقش مذهبی، در مسیر راه هایی واقع شده بود که ایران شمالی را به آسیای مرکزی (بخارا، سمرقند، خوارزم و تا چین) افغانستان و جنوب شرقی (از طریق سیستان) به حوضه هیرمند (هلمند) وصل می کرد. بنابراین مشهد مکان مناسبی برای استراحت و داد و ستد کاروان ها بود. شرایط نسبتاً خوب اقلیمی و کشاورزی نیز رشد آن را تسهیل کرد.

مشهد که در ارتفاع سه هزار پایی از سطح دریا واقع است در دره حاصل خیز کشف رود با جهت شمال غربی – جنوب شرقی، قرار گرفته است. ارتفاع مشهد و نزدیکی آن به کوهستان به آن آب و هوای مطبوعی بخشیده که برای سکونت انسان کاملاً مناسب می باشد. علاوه بر کشف رود، قنات های متعددی شهر مشهد را مشروب می کند و امروزه این شهر به خاطر باغستان های پیرامون خود و تولید میوه های کنسرو شده مشهور است.
واقع شدن بر مسیر جاده های تجاری گوناگون، دارا بودن پسکرانه های حاصلخیز و برخورداری از یک اقلیم مساعد نیز از زمره عوامل اصلی مؤثر در توسعه مشهد به عنوان یک شهر عمده و اصلی به شمار می آید. با وجود این دلیل اصلی برای رشد مداوم شهر وجود حرم امام رضا (ع) در مرکز شهر بوده و هست. مشهد به نام شهر امام رضا (ع) مشهور است و از جانب شیعیان ایران بسیار محترم و مقدس شمرده می شود.

مورفولوژی مشهد ( مانند بسیاری از شهرهای دیگر ایران ) به عنوان نمونه ای از اثرگذاری رهبران سیاسی بر برنامه ریزی و شکل و ترکیب شهرهای ایران به شمار می رود. بسیاری از شاهان بنا بر تبلیغاتی و گاه خودنماییف شخصاً در توسعه شهر از طریق ساختن مساجد بزرگ، مدرسه ها، بازارها و احداث سایر تسهیلات کوشیده اند. برای مثال در زمان شاه عباس اول ( که بین سال های 1587 تا 1629 سلطنت می کرد ) ساختمان و تزئینات حرم امام رضا (ع) تعمیر و اصلاح گردید و کاروانسراها و تسهیلات عمومی بسیاری پدید آمد. در اثنای سلطنت نادر شاه ( 1736 تا 1747 میلادی )، مشهد به پایتختی ایران برگزیده شد و شکوفاترین زمان های خود را تجربه کرد. بسیاری از بناهای شهر مربوط به این دوره است.

امام زاده ها در سراسر کشور پراکنده اند. آن ها از نطر اهمیتشان و مرکزیتشان در شهر، و بر اساس انتسابشان به خاندان امامان دوغازده گانه شیعه متفاوتند. همه زیارتگاه ها امام زاده نیستند؛ برخی از آن ها مقابر اولیاء یا مدرسان مذهبی می باشند.

غالباً مدفن یک شاعر معروف یا رهبر اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی برای شهرهای ایران با تأمین مکانی برای تجمع و جذب جهانگردان اهمیت بسیاری می یابند. مقبره های حافظ و سعدی در شیراز، ابن سینا و باباطاهر در همدان، فردوسی در توس و نادر شاه در مشهد، مثال هایی از این دست به شمار می آیند. این مکان ها به عنوان مزار (آرامگاه، مقبره) معروفند. زیارتگاه های اولیای صوفی مسلمان به عنوان پیر اشتهار دارند و در داخل و خارج شهرها مشاهده می شوند و زائران بسیاری را از نواحی اطراف می پذیرند. شایان ذکر است بعد از امام زاده ها، حسینیه ها، دومین بنای مهم تشیع در شهرهای ایران به شمار می آیند.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهرسا 90/10/11:: 7:5 عصر     |     () نظر

حسینیه ها:

حسینیه ها بناهای مذهبی هستند که به یادبود امام حسین (ع) سومین امام شیعیان ساخته می شوند. حضرت امام حسین (ع) همراه با گروهی از پیروان خود در جنگی علیه سپاه یزید، خلیفه وقت در سال 680 میلادی شهید شد. در این ساختمان ها مردم گرد هم آمده و به سوگواری شهادت حضرت امام حسین (ع) و منسوبان ایشان می پردازند.

حسینیه ها شامل حیاط بزرگی هستند که معمولاً به وسیله اتاق هایی چند محصور شده اند. در اثنای ماه محرم – ماهی که در آن امام حسین (ع) به شهدت رسید – این بناها به وسیله عزاداران معتقد پر می شود. در تمام روز و بخشی از شب می توان روحانیون و یا روضه خوانی هایی را مشاهده کرد که واقعه اسف بار کربلا را توصیف می کنند. ( کربلا شهری است در عراق کنونی که امام حسین (ع) در آن جا مورد حمله لشکر یزید واقع شد ). غالباً حیاط حسینیه برای نمایش احساساتی که این واقعه تاریخی را ترسیم می کند، مورد استفاده قرار می گیرد. معمولاً حسینیه های مهم در طول بازارهای اصلی در هسته مرکزی شهر واقع و حسینیه های کوچکتر در محلات مختلف پراکنده شده اند.

ساختن حسینیه ها – مانند ساختن مساجد – نشانگر ایمان مذهبی، شخصیت اجتماعی و اتحاد صنفی است. این موضوع به ویژه در میان حرفه های موجود در مجموعه بازار صدق می کند. برای مثال در سبزه زار می توان حسینیه عطارها، حسینیه بزازها، حسینیه قنادها را مشاهده کرد. حسینیه ها مانند مساجد در سراسر شهر پراکنده شده اند: هر محله مسکونی، حسینیه مخصوص به خود را دارد. حیاط حسینیه معمولاً در طی ماه محرم که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد به وسیله چادر پوشیده می شود. این مطلب به ویژه هنگامی که مراسم ماه محرم در فصل بارانی برگزار می شود صدق می کند. اگر محله فاقد حسینیه باشد، در آن صورت مسجد محل طی ماه محرم به همان منظور مورد استفاده قرار می گیرد.

طی ماه محرم، افراد یک حرفه مشابه یا افراد یک محله در گروه هایی سازمان یافته، دسته های مذهبی را تدارک می بینند. در اثنای روز، این دسته ها حسینیه های محل، را ترک گفته و در میان شهر به حرکت درآمده و در مراکز مذهبی عمده مثل امام زاده ها، مسجد جامع و سایر حسینیه های اصلی توقف می کنند. یک دسته ( یا هیأت) متشکل از گروه یا گروه هایی از افراد زیادی است که پیراهن مشکی به تن کرده اند. این پیراهن ها در جلو یا عقب یک قسمت باز شده دارند. هنگامی که در طول خیابان های اصلی شهر در حرکت اند ان ها به دنبال گروه دیگری راه افتاده اند و پرچم های سیاه یا سبز را با شعارهای مذهبی نوشته بر آن ها حمل می کنند ( سبز رنگ عمامه و شال کسانی است که نسبشان به بنی هاشم بر می گردد. بنی هاشم قبیله ای است که حضرت محمد (ص) پیغمبر و دوازده امام شیعیان متعلق به آن می باشند). در بسیاری از دسته ها، مردان به لباس شخصیت های مختلف در می آیند و واقعه اسف بار کربلا را نشان می دهند. طی حرکت مردان سیاه پوش متناوباً می ایستند و با کف دست به سینه یا با زنجیر به پشت خود می زنند. در هنگام انجام این عمل، آن ها با سر دسته ها، مرثیه های سوگواری را در رابطه با با مرگ امام حسین (ع) و یارانش به صورت هماهنگ اجرا می کنند.

هنگامی که دسته به مرکز شهر نزدیک می شود مراسم عزاداری به اوج خود می رسد. برای مثال، وقتی که دسته در یک امام زاده، حسینیه یا مسجد توقف می کند، سینه زنان و زنجیر زنان مهم ترین قسمت اجرای مراسم را به نمایش می گذارند. در این هنگام مجریان، واقعه اسف بار کربلا را به صورت غم انگیزی بیان کرده و با خواندن مرثیه موجبات زاری حضار را فراهم می آورند. بعد از گردشی در شهر، دسته به نقطه آغازین حرکت بر می گردد، جایی که برای اعضای دسته، غذا آماده شده است. بعد از صرف غذا، مراسم سوگواری تا پاسی از شب ادامه می یابد.

جهت حرکت دسته مذهبی در شهر و نقاط توقف با تأکید بر مراکز مهم مذهبی، سلسله مراتب اجتماعی را نشان می دهد. دسته در محل سکونت زمین داران بزرگ، رهبران مهم مذهبی و برخی از ساکنان با نفوذ دیگر شهر نیز توقف می کند.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهرسا 90/10/11:: 7:5 عصر     |     () نظر

مسجد

ساخت مسجد توسط اعراب مسلمان در قرن هفتم میلادی در شهرهای ایران رواج یافت. مسجد که مکان اصلی پرستش و عبادت بود، به زودی به صورت نشانه و مشخصه شهر اسلامی درآمد. در چند قرن اولیه اسلام، سکونتگاه فاقد مسجد شهر محسوب نمی شد.

با فتح هر شهر ایرانی به وسیله مسلمانان، شهر برای برآوردن نیازهای کشور جدید اسلامی، تغییر ساختار می داد. به عنوان مثال، آتشکده های زرتشتی اغلب جای خود را به مساجد می دادند. ایجاد مساجد توسط اسلام، تغییر عمده فیزیکی در شهرهای ایران محسوب می گردد. در بسیاری موارد (برای مثال در شهر ساوه) آتشکده بزرگ زرتشتیان تبدیل به یک مسجد مهم شد. این تبدیل عموماً به آسانی صورت می گرفت. با افزودن برخی عناصر مهم نظیر محراب، منبر، سپس مناره به بنای قدیمی، آتشکده به مسجد تبدیل می شد. در برخی موارد دیگر، فرایند تخریب یا تغییر و تبدیل آتشکده ها به مساجد خالی از مشکلات سیاسی- اجتماعی نبوده است. در این موارد مساجد جدید در محل آتشکده سابق یا در کنار آن بنا می شد.

مساجد در جایی واقع می شدند که در دسترس شهروندان مسلمان باشند. هم چنان که آتشکده های سابق برای زرتشتیان چنین بودند. مسجد جامع یا مسجد اصلی جامعه به شکل یک ساختمان بزرگ ومرتفع اغلب در مرکز شهر، یا در طول بازار اصلی یا بسیار نزدیک به آن ساخته می شد. از آن جایی که مهم ترین نماز جماعت در هفته در روز جمعه در مسجد اصلی اجرا می شد، مسجد جامع به نام مسجد جمعه نیز نامیده می شد. مسجد جامع به همراه مناره های بلند خود به عنوان مرتفع ترین ساختمان، از قسمت های مختلف شهر قابل رؤیت است.

در شهرهای سنتی ایران، مسجد جامع در کانون بازار واقع شده است. از آن جا که مسجد خانه واقعی همه مردم به شمار می آید، چنین تأسیسات مجتمعی بسیاری از مقاصد مذهبی، سیاسی، اجتماعی و آموزشی را به صورت کارکردهایی چند منظوره تأمین می کند و نظر به آن که این مجموعه از نظر روحی تمامی حیات شهر را پوشش می دهد، بنابراین از نظر فیزیکی با بافت شهر وحدت می یابد.

بنابراین مسجد جامع به ندرت به صورت مجزا و منفرد وجود دارد، بلکه در بیشتر موارد با بازار شهر پیوسته است و تقریباً همیشه مسجد جامع با انبوه ساختمان های متراکم شهر هم جوار می باشد. مسجد دارای در بزرگ و یک گنبد است، ولی فاقد فضای باز خارجی یا محدوده مجزاست. در اکثر موارد نمی توان در پیرامون مسجد قدم زد. در ورودی مسجد فاقد نما و سردر است و در اغلب موارد دیوارهای خارجی قابل تشخیص در اطراف مسجد وجود ندارد. شاید این تنها بنای معماری مهم در جهان باشد که محدوده آن مشخص نیست به طوری که می توان گفت با ساختمان های پیرامونی درآمیخته و با آن ها ترکیب شده است.

اهمیت مسجد جامع و مرکزیت آن در شهرهای سنتی اسلامی به شدت مورد تأکید بوده است؛ در حالی که سایر عناصر در شهر به دست فراموشی سپرده شده است. مسجد حیات و رشد شهر را نشان می دهد.

شکی وجود ندارد که مسجد یک عنصر متضمن شهر اسلامی ایران است. در برخی از شهرها مثل اصفهان، مساجدی مانند مسجد جامع در واقع، گذشت قرون زیادی از حیات شهر و رشد آن را نشان می دهند.

در شهر سنتی ایران، مسجد جامع اغلب به عنوان یکی از عناصر اصلی مجموعه بازار و در بسیاری موارد مرکز بازار می باشد. جایی که جمعیت و فعالیت های آن رو به فزونی می گذارد. با ای وجود، این بازار است که مرکز شهر و کانون واقعی شهر سنتی را تشکیل می دهد.

مسجد جامع معمولاً مسجد اصلی شهر است و اغلب در طول بازار در تقاطع دو راسته مهم و اصلی بازار قرار می گیرد، و نقطه کانونی کل مجموعه بازار است که قابل دسترسی بازاریان و نیز بقیه مردم می باشد. فعالیت های اقتصادی خاصی پیرامون مسجد متمرکز شده اند تا نیازهای آن را برطرف سازند.

مراسم عبادی و کلاس های آموزشی برگزار شده در مسجد، نیازمند تجهیزات خاصی است که به وسیله مغازه های مجاور تأمین می گردد. بنابراین مغازه های فروشنده کالاهایی مثل مهر، تسبیح، عطر، شمع، کتاب، کاغذ، مداد در اطراف مسجد یافت می شود.

دلیل دیگر برای نزدیکی موقعیت مکانی مسجد به بازار ، استفاده مکرر بازاریان از مسجد در انجام فرایض مذهبی است. طبق واجبات مذهبی اسلامی، مسلمانان باید در شبانه روز پنج نوبت نماز بخوانند. گفته می شود نمازهای خوانده شده در مسجد مؤثرتر از نمازهایی است که در جاهای دیگر برگزار می شود. بنابراین برای بازاریان خیلی راحت تر است که در فاصله چند دقیقه ای به صورت پیاده از مغازه هایشان به مسجد دسترسی داشته باشند.

نقش مسجد در شهرهای سنتی ایران با نقش کلیسا در شهرهای قرون وسطایی اروپا مقایسه شده است. مسجد مقدم بر هر چیزی مکان عبادت است؛ جایی است که مسلمانان شهر می توانند در نمازهای جمعی شرکت کنند. در این جا، در فاصله میان نمازها، رهبران مذهبی جلسات تدریس خود را در شبستان ها یا در حیاط مسجد برگزار می کنند. این رهبران مذهبی می بایست در دسترس مردمی باشند که برای مشاوره مذهبی به آن ها مراجعه می کنند. با وجود این باید بگوییم مسجد در مقایسه با کلیسا نهادی اجتماعی تر است.

مسجد اغلب مکان استراحت، تطهیر و شستشو برای مسافران خسته و هم چنین مأوایی برای بسیاری از فقیران و مردم بی خانمان در شب است. مکان ملاقات و دیدار دوستان و غریبان است، جایی است که مردم اطلاعات مذهبی و اخبار سیاسی و تجاری را مبادله می کنند. مسجد به عنوان مکان تماس دولتمردان و عوام نیز کارکرد دارد. در زمان های گذشته، احکام سلطنتی، اخطارها و معافیت های مالیاتی و اخبار مربوط به امور شهروندان در مساجد اعلام می گردید.

نقش مسجد در تاریخ اجتماعی _ سیاسی ایران بسیار برجسته است. گردهم آیی جمعیت های زیادی در مساجد بزرگ و پتانسیل برای تظاهرات، به ویژه بعد از سخنان مهیج توسط رهبران مذهبی _ مردمی ، نقش مساجد را در ایجاد وحدت و یکپارچگی مردم در راستای تغییرات خاص سیاسی مؤثرتر می گرداند.

مسجد از آغاز به علت کیفیت چند نقشی خود به یک مرکز عمومی اصلی در شهر مبدل شد. مسجد نیز مانند بازار یک مکان عمده گردهم آیی است. تفاوت اساسی میان مسجد جامع و بازار در آن است که برخلاف بازار، که مکانی عمومی برای تجمع مردمی از مذاهب مختلف، نژادهای گوناگون، با سوابق متفاوت اجتماعی _ اقتصادی است، مسجد جامع فقط برای مسلمانان قابل استفاده می باشد. این جنبه مسجد جامع و هم چنین اندازه کوچکتر آن نسبت به بازار، آن را به عنوان دومین محل اصلی گردهم آیی مردم در شهرهای سنتی ایران درآورده است.

مساجد تنها در کانون بازار متمرکز نمی شوند، آن ها در نواحی مسکونی نیز پراکنده هستند.

بنابراین هر محله حداقل یک مسجد دارد. مساجد محلی در مرکز هر بخش مسکونی در طول بازار محلی و در کنار چند ساختمان عمومی دیگر قرار گرفته اند. بزرگسالان محله ها به طور منظم یکدیگر را در مسجد محله برای بحث پیرامون مسایل مربوط به محله، مانند امنیت، آب، دفع زباله و ... ملاقات می کنند. امور اجتماعی و خانواذگی مثل ازدواج ها، طلاق ها، عزاداری ها و جشن ها و غیره نیز در جلسات مسجد محل مورد بحث واقع می شود.

 

 عناصر ساختاری مساجد

مساجد از نظر معماری به شکل مربع با حیاط داخلی محاط در شبستان ها ساخته می شدند.

شبستان رو به جنوب بزرگتر بود و به عنوان شبستان اصلی مسجد به شمار می رفت. کف شبستان ها به وسیله قالی یا گلیم ( فرش های نخی کم بهاتر با بافت درشت غیر دقیق در مقایسه با فرش های ظریف ایران ) مفروش می گردید. فضاهایی میان ستون ها به وسیله روحانیون ( مبلغان مذهبی ) مورد استفاده قرار می گرفت که به این ستون ها تکیه می زدند و آن هایی را که برای مشاوره مذهبی رجوع می کردند، می پذیرفتند. روحانیون کلاس های درس را نیز در اوقات بین نمازها در همین محل برگزار می کردند. در روز های آفتابی حیاط مسجد برای نماز های جماعت و جلسات درس مورد استفاده قرار می گرفت. این فضا معمولاً در هنگام ماه های مقدس محرم و رمضان توسط افراد پر می شد.

عناصر عمده مشخص کننده مسجد عبارت بودند از: مناره (در استان های شرقی ایران به آن گلدسته می گویند)، محراب، منبر و وضوخانه.

مساجد (به ویژه مساجد بزرگتر) به منظور قابل رؤیت شدن از قسمت های مختلف شهر، مناره هایی بلند برافراشته در گوشه های ساختمان مسجد و مشرف به ساختمان های پیرامونی شهر داشتند. این مناره ها معمولاً بلندترین بناهای شهر های سنتی ایران را تشکیل می دادند (میل بالای کلیسا چنین عملکردی در شهر های سنتی اروپا داشت). مناره علاوه بر کارکرد قابل رؤیت بودنش دارای یک فضای اتاق مانند در قسمت فوقانی بود که مورد استفاده مؤذن (که مردم را در اوقات مختلف روز به نماز فرا می خواند) قرار می گرفت. در ایران این مناره ها را معمولاً با سفال های رنگارنگ تزیین کرده (و هنوز می کنند) و بدین وسیله برخی از بهترین شیوه های معماری مساجد را ارایه می دهند.

به علت موقعیت جغرافیایی ایران در رابطه با مکه در عربستان صعودی، محراب ها در مساجد ایران همیشه رو به جنوب غربی اند. این جهت آن چنان مهم و واجب است که گاهی اوقات تمام ساختمان بایستی در جهت خاصی ساخته شود تا نماز خانه رو به قبله قرار گیرد.

غالباً این جهت با الگوی خیابان موجود یا مورفولوژی میدانی که بر کنار آن ساخته شده است، هماهنگ نمی باشد. مثالی مناسب از این دست، مسجد شاه (سابق) در اصفهان است که در ضلع جنوبی میدان مشهور شاه (سابق) قرار گرفته است (این مسجد در قرن هفدهم میلادی ساخته شد).

مسجد به منطور رو به قبله قرار گرفتن، چندین درجه منحرف شده است به طوری که جهت آن از جهت میدان تبعیت نمی کند. چنین الگویی در سراسر جهان اسلام وجود دارد. مواردی مانند مسجد شاه ( سابق ) در سایر شهر های خاورمیانه نیز دزده می شوند. برای مثال جهانگردان در استانبول نمی توانند نسبت به وجود زوایای به ظاهر عجیب بسیاری از مساجد در مرکز قدیمی شهر بی اعتنا باشند (این مساجد در یک شهر مسیحی یعنی جایی که الگوهای معابر تا آن زمان به خوبی شکل گرفته بودند، ساخته شدند) .

بر اساس نظر پاره ای از محققان در برخی از شهر های اسلامی، جهت مساجد در تعیین جهت خیابان های اطراف آن ها مؤثر افتاده است. مایکل بوناین در یک گزارش ارایه شده در همایش 1986 میلادی (طراحی شهر در شهر های اولیه اسلامی مغرب) اعلام داشت که جهت مساجد، جهت خیابان ها و طرح واقعی چندین شهر را در مغرب تعیین می کند.

منبر قسمت دیگر مسجد است. یک بنای پلکانی مانند که همیشه پشت به دیوار قبله بوده و محراب در سمت راست آن قرار می گیرد. منبر از چوب یا آجر ساخته شده و به عنوان جایگاه واعظ قبل و بعد از نماز های جماعت از آن استفاده می شود. منبر ها در شبستان ها و هم چنین در حیاط پشت به دیوار قبله یافت می شوند.

برخی از مساجد نیز در وسط حیاط دارای یک حوض با فواره اند که به منظور وضو و هم چنین دلایل تزیینی مورد استفاده قرار می گیرند. با وجود این، اکثر مساجد به خاطر احتیاج به فضای تزیینی بیشتر در حیاط به هنگام گردهمایی عمومی، فاقد چنین قسمتی هستند؛ و به جای حوض، معمولاً یک ساختمان متصل یا بسیار نزدیک به مسجد برای تطهیر مذهبی وجود دارد. این ساختمان وضوخانه نامیده می شود و در مساجد بزرگتر شامل چندین حوض مجهز به فواره ها، باغچه ها، استراحتگاه ها و یک یا چند آب انبار می باشد. حوض های وضو و اتاق های استراحت ویژه زنان از وضوخانه های مردانه جدا شده است. برخی از این ساختمان ها شامل یک یا چند مکان برای ادای نماز می باشند.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهرسا 90/10/11:: 7:4 عصر     |     () نظر

اصول شهر سازی مکتب اصفهان


شکل گیری دولت قاهر مرکزی و استیلای سیاسی عقیدتی آن، چه در پهن? سیاست خارجی و چه در زمین? سیاست داخلی، سبب می گردد تا این دولت به مادیت بخشیدن به مفاهیم سیاسی، عقیدتی، فرهنگی و اقتصادی ـ اجتماعی خود بپردازد و به شهر چون نماد، تجسم و تجسد کالبدی فضایی این مفاهیم بنگرد.
طبیعی است که در چهارچوب چنین نگاهی به معماری و شهرسازی، پایتخت به عنوان مرکز حکومتی و کانون تمرکز و تجمع فعالیت های شاخص فرهنگی به نقط? اتصال و ارتباط با دول خارجی، باید برجسته ترین نماد فرهنگی نیز باشد.
شهر اصفهان برای اینکه بیانگر ویژگیهای دوران خود شود در سطوح مختلف مورد طراحی و ساخت قرار می گیرد، بافت کهن نوسازی شده و به ویژه در پیرامون بازار در محل بناهای قدیمی، عناصر شهری جدید شکل می گیرند.بافت جدید در اطراف مرکز ثقل جدید شهر ـ میدان نقش جهان ـ شکل گرفته وپیدایی مفهوم خیابان این بافت را تا سوی دیگر زاینده رود امتداد می بخشد.
باتوجه به موقعیت اقتصادی وسیاسی شهر و به دستور شاه عباس، شیخ بهایی طرحی نو برای اصفهان در می افکند که در تباین با سازمان شهرکهن است و حلق? اتصال و مفصل این دو بافت کهن و بافت جدید، میدان نقش جهان قرار می گیرد.
با الهام از الگوهای پیشین خود در اصفهان (میدان کهنه دوران آل بویه) و تبریز (میدان حسن شاه) و قزوین (میدان عالی قاپو) نقط? اوج و بارزترین نماد اقتدار و عظمت پادشاهی و فرهنگ دوران خود قرار می گیرد.
بنای شهر اصفهان به مثابه آرمانشهر دولت صفوی، مبتنی بر آراء حکمی، فلسفی مکتب اصفهان و نماد و تجسم و تجسد کالبدی ـ فضایی مفاهیم آن است.
برنامه ریزی، طراحی و اجرای شهر جدید اصفهان به مدت 25 سال، بیانی روشن از این نماد گرایی وسازماندهی فضایی است. این بیان فضایی و نماد گرایی آن چنان محکم، روشن و ظریف است که بی هیچ تردیدی در زمین? هنر، شهرسازی مکتبی را پایه می گذارد که بنا به خاستگاه حکمی و فلسفی اش می توان مکتب اصفهان در شهرسازی نامیدش. در شهرسازی مکتب اصفهان دو روش طراحی اندامین (ارگانیک) و خردگرا (راسیونل) در هم می آمیزند و درتوافق، هماهنگی و همنوایی با یکدیگر مفهومی جدید از برنامه ریزی و طراحی فضایی را عرضه می دارند.
مبانی و مفاهیم اساسی مکتب اصفهان بدین گونه تعریف شده اند: شهر اصفهان درتوافق با محیط پیرامونی خویش است و در منطقه تعریف می شود. رونق وآبادانی شهر نه از طریق بازسازی شهر کهن بلکه از مسیر ایجاد مجموعه های شهری جدید در کنار شهر کهن تعریف می شود.
در بررسی منابع مکتوب از این دوره به ویژه سفرنامه ها نشان می دهد بسیاری از محلات جدید شهری در خارج باروهای موجود شهر شکل می گیرند و ضمناً ارتباط بسیار نزدیکی بین مجموعه شهر با مجموعه های زیستی پیرامونش برقرار می شود. بارو دیگر نقش دفاعی و محصور ومحدود کنند? مرزهای گسترش شهر را ندارد.
سلسله مراتب فضایی از بزرگ ترین مقیاس تا کوچک ترین مقیاس کالبدی ایجاد و در هر مقیاس بر آن است که بازتابی از اصل وحدت بخش جهان باشد.
عالم صغیر چه در مقیاس شهر، محله، میدان، میدانچه، و یا گذر پرتوی است از عالم کبیر. در عین بی نظمی ظاهری، نظمی باطنی داراست.
نظم در بی نظمی وجود سلسله مراتب را از جنبه های مختلف عملکردی – شکلی و مکانی در بسیاری از عناصر فضای شهری می توان یافت.
انسان به عنوان مرکز ثقل عالم صغیر در پی رسیدن به کمال مطلوب و عروج است، همان گونه که در بیان و کلام این امر به استعاره و ایجاز بیان می شود، در بیان کالبدی و کلام فضائی نیز استعارات به کار گرفته می شود .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهرسا 90/10/3:: 9:44 عصر     |     () نظر

<      1   2   3   4   5      >
درباره
وضعیت من در یاهـو
مهرسا
چه خودساخته هایی که مرا سوخت... و... چه سوختن هایی که مرا ساخت! پروردگارا...مرا درکی عطا فرما که... از سوختنم ساخته ای آباد از من برجای ماند!
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها