سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اصول شهر سازی مکتب اصفهان


شکل گیری دولت قاهر مرکزی و استیلای سیاسی عقیدتی آن، چه در پهن? سیاست خارجی و چه در زمین? سیاست داخلی، سبب می گردد تا این دولت به مادیت بخشیدن به مفاهیم سیاسی، عقیدتی، فرهنگی و اقتصادی ـ اجتماعی خود بپردازد و به شهر چون نماد، تجسم و تجسد کالبدی فضایی این مفاهیم بنگرد.
طبیعی است که در چهارچوب چنین نگاهی به معماری و شهرسازی، پایتخت به عنوان مرکز حکومتی و کانون تمرکز و تجمع فعالیت های شاخص فرهنگی به نقط? اتصال و ارتباط با دول خارجی، باید برجسته ترین نماد فرهنگی نیز باشد.
شهر اصفهان برای اینکه بیانگر ویژگیهای دوران خود شود در سطوح مختلف مورد طراحی و ساخت قرار می گیرد، بافت کهن نوسازی شده و به ویژه در پیرامون بازار در محل بناهای قدیمی، عناصر شهری جدید شکل می گیرند.بافت جدید در اطراف مرکز ثقل جدید شهر ـ میدان نقش جهان ـ شکل گرفته وپیدایی مفهوم خیابان این بافت را تا سوی دیگر زاینده رود امتداد می بخشد.
باتوجه به موقعیت اقتصادی وسیاسی شهر و به دستور شاه عباس، شیخ بهایی طرحی نو برای اصفهان در می افکند که در تباین با سازمان شهرکهن است و حلق? اتصال و مفصل این دو بافت کهن و بافت جدید، میدان نقش جهان قرار می گیرد.
با الهام از الگوهای پیشین خود در اصفهان (میدان کهنه دوران آل بویه) و تبریز (میدان حسن شاه) و قزوین (میدان عالی قاپو) نقط? اوج و بارزترین نماد اقتدار و عظمت پادشاهی و فرهنگ دوران خود قرار می گیرد.
بنای شهر اصفهان به مثابه آرمانشهر دولت صفوی، مبتنی بر آراء حکمی، فلسفی مکتب اصفهان و نماد و تجسم و تجسد کالبدی ـ فضایی مفاهیم آن است.
برنامه ریزی، طراحی و اجرای شهر جدید اصفهان به مدت 25 سال، بیانی روشن از این نماد گرایی وسازماندهی فضایی است. این بیان فضایی و نماد گرایی آن چنان محکم، روشن و ظریف است که بی هیچ تردیدی در زمین? هنر، شهرسازی مکتبی را پایه می گذارد که بنا به خاستگاه حکمی و فلسفی اش می توان مکتب اصفهان در شهرسازی نامیدش. در شهرسازی مکتب اصفهان دو روش طراحی اندامین (ارگانیک) و خردگرا (راسیونل) در هم می آمیزند و درتوافق، هماهنگی و همنوایی با یکدیگر مفهومی جدید از برنامه ریزی و طراحی فضایی را عرضه می دارند.
مبانی و مفاهیم اساسی مکتب اصفهان بدین گونه تعریف شده اند: شهر اصفهان درتوافق با محیط پیرامونی خویش است و در منطقه تعریف می شود. رونق وآبادانی شهر نه از طریق بازسازی شهر کهن بلکه از مسیر ایجاد مجموعه های شهری جدید در کنار شهر کهن تعریف می شود.
در بررسی منابع مکتوب از این دوره به ویژه سفرنامه ها نشان می دهد بسیاری از محلات جدید شهری در خارج باروهای موجود شهر شکل می گیرند و ضمناً ارتباط بسیار نزدیکی بین مجموعه شهر با مجموعه های زیستی پیرامونش برقرار می شود. بارو دیگر نقش دفاعی و محصور ومحدود کنند? مرزهای گسترش شهر را ندارد.
سلسله مراتب فضایی از بزرگ ترین مقیاس تا کوچک ترین مقیاس کالبدی ایجاد و در هر مقیاس بر آن است که بازتابی از اصل وحدت بخش جهان باشد.
عالم صغیر چه در مقیاس شهر، محله، میدان، میدانچه، و یا گذر پرتوی است از عالم کبیر. در عین بی نظمی ظاهری، نظمی باطنی داراست.
نظم در بی نظمی وجود سلسله مراتب را از جنبه های مختلف عملکردی – شکلی و مکانی در بسیاری از عناصر فضای شهری می توان یافت.
انسان به عنوان مرکز ثقل عالم صغیر در پی رسیدن به کمال مطلوب و عروج است، همان گونه که در بیان و کلام این امر به استعاره و ایجاز بیان می شود، در بیان کالبدی و کلام فضائی نیز استعارات به کار گرفته می شود .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مهرسا 90/10/3:: 9:44 عصر     |     () نظر

درباره
وضعیت من در یاهـو
مهرسا
چه خودساخته هایی که مرا سوخت... و... چه سوختن هایی که مرا ساخت! پروردگارا...مرا درکی عطا فرما که... از سوختنم ساخته ای آباد از من برجای ماند!
صفحه‌های دیگر
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها